شاد باش که از شادی تودل شادم تا تو شادی زغم هر دو جهان آزادم لذت زندگی من همه خرسندی توست بی وفایم که وفایت برود از یادم صحبت ما وتو همچون صحبت خار وگل است بی تو ما را خوش نباشد گر تو را بی ما خوش است
هرگاه دفتر محبت را ورق زدی، هرگاه زیر پایت خشخش برگها را احساس کردی، هرگاه در میان ستارگان آسمان تک ستاره خاموش دیدی، برای یک بار در گوشهای از ذهن خود نه به زبان بلکه از ته قلب خود بگو: یادت بخیر
چشمانت را برای زندگی می خواهم
اسمت را برای دلخوشی می خوانم
دلت را برای عاشقی می خواهم
صدایت را برای شادابی می شنوم
دستت را برای نوازش و پایت را برای همراهی می خواهم
عطرت را برای مستی می بویم خیالت را برای پرواز می خواهم
و خودت را نیز برای پرستش
********************************
گفتی دوستت دارم . قلبم تندتر از همیشه تپید لبخند زدم
و باورت کردم با اینکه می دانم لبها دروغ می گویند .
با صدایت مرا نوازش کردی تپش قلبت را حس کردم
مهربان و پاک بود در اغوشت غرق محبت شدم
به تو تکیه کردم و ارام شدم
شاید امید تنها دارایی اش باشد.نوروزتان مبارک باد
بدترین غم این نیست که عشقت تو رو بذاره بره....
بدترین غم این نیست که بفهمی دیگه دوستت نداره...
بدترین غم این نیست که بفهمی یکی دیگه رو دوست داره...
بدترین غم اینه که یکی بمیره بعد بفهمی عاشقت بوده
در طول زندگی من و تو آدمهای زیادی می آیند ولی یادت باشد همه خاطره نمی شوند...
اگه با دیدن من غم تو دلت جا می گیره
میمیرم که تا ابد قلب تو آروم بگیره ...
قلبم محکوم شد به ساده بودن
غرورم محکوم شد به خونسرد بودن
احساسم محکوم شد به کم حرف بودن
دلم محکوم شد به گوشه گیر بودن
چشمانم محکوم شد به مهربان بودن
دستهایم محکوم شد به سرد بودن
پاهایم محکوم شد به تنها رفتن
آرزوهام محکوم شد به محال بودن
وجودم محکوم شد به تنها بودن
عشقم محکوم شد به محبوس بودن
و اما امروز تو عشق من محکوم میشوی به خاطر اسیر
بودن
ولنتاین مبارک
به همه لبخند بزن اما با یک نفر بخند
همه را دوست داشته باش اما به یک نفر عشق بورز
تو قلب همه باش اما قلبت همیشه برای یه نفر باشد
هوشیار تر از مجنون در عالم و ادم نیست
ما با کمی اب و نان او با دل خود می زیست
هیچ کس اشکی برای ما نریخت هر که با ما بود از ما می گریخت
چند روزی هست حالم دیدنیست حال من از این و آن پرسیدنیست
گاه بر روی زمین زل می زنم گاه بر حافظ تفاءل می زنم
حافظ دیوانه فالم را گرفت یک غزل آمد که حالم را گرفت
ما زیاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
صدا کن مرا که صدایت زیباترین نوای عالم است
صدا کن مرا که صدایت قلب شکسته ام را تسکین میدهد
صدا کن مرا تا بدانم که هنوز از یاد نبرده ای مرا نشسته ام
تا شاید صدایم کنی صدایم کنی ومحبت بی دریقت را نثارم کنی
****************************************************
اشکهایم را روی نامه ی عاشقانه با قطره چکان جعل میکردم
خاطرم امد شاید دلتنگ خنده هایم باشی
ببخش اگر این روزها عشق با گریستن اثبات میشود
****************************************************
وفای شمع را نازم که بعد از سوختن
به صد خاکستری در دامن پروانه میریزد
نه چون انسان که بعد از رفتن همدم
گل عشقش درون دامن بیگانه میریزد
****************************************************
اگر کلمه دوستت دارم قیام علیه بندهای میان من و توست
اگر کلمه دوستت دارم راضی کننده و تسکین دهنده قلب هاست
اگر کلمه دوستت دارم پایان همه جدایی هاست
اگر کلمه دوستت دارم نشانگر عشق راستین من به توست
اگر کلمه دوستت دارم کلید زندان من و توست
پس با تمام وجود فریاد میزنم دوستت دارم
عشق یعنی پاکی و صدق و صفا خود شناسی حق شناسی از وفا
عشق یعنی دور بودن از خطا بنده بودن خلوت دل با خدا
عشق یعنی نفس را گردن زدن پاک و طاهر گشتن روح و بدن
عشق یعنی صیقل زنگار دل دیدن اسرار غیب در جام دل