سلام.شعر زیبایی بود.
که من و تو،از آن روزنه سرد و عبوس،باغ را دیدیم ..همه می ترسند اما من و تو،به چراغ و آب و آینه پیوستیم و نترسیدیم ..نازنین من،دلم برایت تنگ شده!کنارم نمی آیی؟
سلام.
شعر زیبایی بود.
که من و تو،
از آن روزنه سرد و عبوس،
باغ را دیدیم
.
.
همه می ترسند اما من و تو،
به چراغ و آب و آینه پیوستیم و
نترسیدیم ..
نازنین من،
دلم برایت تنگ شده!
کنارم نمی آیی؟