آســـمــون چـــشــمـات

اگـر بـاز از روزگــار دلـت گـرفـت،لـحـظـه هـا ثـانـیـه ابـری شـدن ، بـیـا بـا مـــن

آســـمــون چـــشــمـات

اگـر بـاز از روزگــار دلـت گـرفـت،لـحـظـه هـا ثـانـیـه ابـری شـدن ، بـیـا بـا مـــن

رویاهای تلخ


گردنم منتظر حلقه ی دستان تو بود

لیک دیدم به دو چشم نگران

دستهای تو گذشت

همچو ابی که روان بود به سوی دگران

نظرات 3 + ارسال نظر
ye tanhaaaaaaaaaaaaaaaa یکشنبه 8 مهر 1386 ساعت 17:15 http://www.tanhaiiiii.blogfa.com/

salam nazanin webe ghashangi dari
ali bood movafagh bashin byeeeeeeeeeee

ایلیاد دوشنبه 9 مهر 1386 ساعت 10:39 http://since1989.blogsky.com

خدا رو شکر .. دوست نداشتم، اینجا هیچ کس از دستم ناراحت بشه .. ما رو هم دعا کن!
من تنها آرزویم این بود،

کاش ... می دیدی، تنهاییم را،

کاش می دیدی غربت نگاهم را،

حتی، آن هنگام که کنارت بودم ...



شاید تمامش پنهان شده بود،

پشت لبخند لرزانم ...

لبخندی که خیال می کنم، این تنها یادگاری بود؛

برای قلب همیشه بهار تو

آنقدر گنگ و بی ریشه است،

که زود فراموشش خواهی کرد ...

ایلیاد پنج‌شنبه 12 مهر 1386 ساعت 11:23 http://since1989.blogsky.com

سلام .. نازنین من!

نمی دونم چرا یک جور احساس وابستگی به تو پیدا کرده ام. من همیشه دنبال آرامشی در میان سکوت بودم. سکوتی که سالهاست با من است .. اما، آرامش نه!

نمی دانم چرا انقدر زود دلم برای خیلی چیزها تنگ می شود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد